سفارش تبلیغ
صبا ویژن



میلاد پرسا - روزگار تنـــــهایی






درباره نویسنده
میلاد پرسا - روزگار تنـــــهایی
میلاد پرسا
عاشقی گر ز این سرو گر ز آن سر است عاقبت ما را بدان سر رهبر است
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
تیر 1385
مرداد 1385
شهریور1385
مهر 1385
آبان 1385
آذر 1385
دی 1385
بهمن 1385
اسفند 1385
فروردین 1386
اردیبهشت 1386
خرداد 1386
تیر 1386
مرداد 1386
شهریور 1386
مهر 1386
آبان 1386
آذر 1386
بهمن 1386
فروردین 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1389
تیر 1389
تیر 1390
مرداد 1390
مهر 1390
بهمن 1390
تیر 1391
شهریور 1391
مهر 1391
آبان 1391
دی1391
بهمن 1391
اسفند 1391
فروردین 1392
اردیبهشت 1392
خرداد 1392
تیر 1392
مرداد 1392
شهریور 1392
آبان 1392


لینک دوستان
porsa
عابد
کسری پیرو
اکبر
خرابات
صهبا
مولود
دختر بارونی
پینکی
گل آقا
آبجی عسل
نرگسی
رضوان
فریاد (شوت)
میقان
فیقولی
آکیا
غریب آشنا
امید صیادی عزیز
دختر عمو بهار
خزانی
پاییزان
رنگین کمان
استاد عاکف
ستاره بانو
گنجشی
ابراهیم
تنهای تنها
فرسان
کلنجار عزیز
مسیح مهربان
عبدالله
رضا ادبی
ایلیا ( کیمیاگر عزیز)
بابکس
معبود (سارا)
مهتا
سیمین
مارال
شهاب عزیز
سعید (دوست دوران ماندگار)
سان جون
مظهر گلی مستاجر
سوخته عزیز
دوست داشتنی عزیز
سیده نگار
جــذر و مــــد
کامران نجف زاده
شانتال با وسوسه های جدید
ماهی ِ ستاره چین
کلبه تنهایی من(سارا و حرف دلش)
سیده بهار خانوم
مجی جون
پرشین لاگ جدید
بادام و خرما(یه آشنا)
ندا
فصل فاصله
شاعرانه
وبلاگ جدید دختر عمو بهار
نخستین عشق
محمد پورخوش سعادت
دنیای من (نرگس)
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
میلاد پرسا - روزگار تنـــــهایی

آمار بازدید
بازدید کل :174866
بازدید امروز : 94
 RSS 

چند روزه که دارم به حکمت سوره توبه و اینکه چرابدون بسم الله شروع میشه فکر میکنم .

به اینکه چرا خدا و رسولش مرتب بهمون سفارش میکننکه برای شروع هر کاری حتما بسم الله بگید ،ولی خود خدا  تو قرآن بین همه این سورههای مبارک تنها یه سوره رو بدون بسم الله قرار داده و اونم سوره توبه است... یعنی خدا چی خواسته بگه به ما بنده ها؟!

بعد از کلی فکر کردن برای خودم این نتیجه حاصل شد .... که شاید خدا خواسته بگه : بنده من توی هیچ کاری عجله نکن و برای شروع هر کاری اول نام و یاد منو مد نظر داشته باش ولی تو تنها کاری که باید عجله کنی و اگه هم اسم من برای شروعش یادت رفت عیبی نداره  توبه است!...فقط برای توبه عجله کن که ازفردا و از ساعتی دیگه و یا حتی از دقیقه یا نه از ثانیه ای دیگه خبر نداری...

استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم بدیعالسموات و الارض ذو الجلال و الاکرام و اسئله ان یتوب علی.

خدایا تو این ماه پر برکت که درهای توبه بازه ازت می خوام نه تنها از سر گناهانی که میدونیم و یادمونه بگذری بلکه از سر گناهانی که نمی دونیم و ناخواسته پیش اومده هم بگذری. آمین



نویسنده » میلاد پرسا . ساعت 7:4 عصر روز سه شنبه 92 مرداد 1


 

... اگر کسی از مشرب توحید چشیده باشد ، سخن را از جای دیگری می شنود و گوینده را دیگری می بیند.

عارفی گفت و گوی زن و مردی را شنید ، زن به شوهرش می گفت : اگر نان نیاوری با گرسنگی صبر می کنم و اگر لباس ندهی با سرما و گرما می سازم و هر نوع کمبودی را در زندگی تحمل می کنم ، اما چیزی که نمی توانم تحمل کنم این است که همسر دیگری انتخاب کرده او را هووی من قرار دهی .

اطرافیان با تعجب دیدند آن عارف با شنیدن این کلمات افتاد و غش کرد . پس از آنکه به هوش آمد علتش را از او پرسیدند. گفت : شما کلمات را از آن دو شنیدید ، اما من از خدا می شنیدم که می فرمود : بنده ی من ! اگر در نماز و روزه ات تقصیری داشتی تو را می بخشم و اگر در وظایف بندگی کوتاهی کردی از تو می گذرم ، ولی اگر برای من شریک بیاوری هیچ گاه از تو نمی گذرم . و من از ترس اینکه مبادا شرک بورزم منقلب شده و غش کردم .

قطعه ای از کتاب «سفینه الصادقین» - شرح حال عالم ربانی آقای حاج سیدحسین یعقوبی قائنی (دام ظله العالی) - صفحه 717



نویسنده » میلاد پرسا . ساعت 9:6 عصر روز سه شنبه 92 تیر 11


اوّل نامه «السّلام علیک»
محضر عالی و شریف شما
نامه ای می نویسد از غمتان
بنده ی عاصی و ضعیف شما

نامه ای از محلّه ی غم و رنج
کوچه ی بی کسی، پلاک بلا
شهر بدبختی و فلاکت و درد
کدپستی ش...نیست خاطر ما

چشم بد دور، چشم این مردم
به هر آنجا که می شود باز است
توی Mp4 و موبایل همه
پر آهنگ و رقص و آواز است

گوش ها عادت همیشگی اش
تکنو و جاز و رپّ و راک و متال
معذرت! این قبیله می گویند:
گور بابای این حرام و حلال

جای تصویر قاب نام «علی»
اکثرا ماهواره می بینند
پر دود است آسمان امّا
به گمان که ستاره می بینند

مسجد و هیئت و نماز و دعا
که نپرسید،‌ ور شکسته شده
بال های اجابت مردم
با گناه کبیره بسته شده

عدّه ای پیروان کابالا
عّده ای جیره خوار بودائیسم
عدّه ای توده ایّ و بی دین اند
عده ای بنده ی برهمائیسم

فیلم ها مملو بدآموزی
پرِ از صحنه های مسئله دار
دستمان را بگیر آقا جان!
«و قنا ربّنا عذابَ النّار»

پسران اشبهُ النّساء و زنان...
اشبهٌ بالرّجال، می بخشید
خانه داران اسیر ده جین ظرف
نشکن و آرکوپال، می بخشید

چت و ایمیل و سرچ اینترنت
مایه ی ننگ و عار و فحشا شد
اشهدُ لا اله الّا الله
علناً زیر پا و حاشا شد

در میان حجاب و حفظ عفاف
ورزش بانوان ایرانی
جودو و کشتی و کاراته و بوکس
زین سواریّ و دو وَ میدانی

پیرهن ها چقدر اندامی
خشت شلوارها چه کوتاه اند
این جماعت حجاب و مقنعه را
بلکه حتّی تو را نمی خواهند

سرتان را به درد آوردم
معذرت گر سخن اطاله شده
جنس مرغوب شیعه ات، امروز
بین بازار استحاله شده

حرف آخر همین که انسان ها
با خدا و شما غریبه شدند
با خدا و شما و خوبی ها
قوم پر ادّعا غریبه شدند


شعر:مجید لشگری


نویسنده » میلاد پرسا . ساعت 1:17 صبح روز یکشنبه 92 تیر 2


نخستین مرحله سیر و سلوک به سوی خدا این است که حلال خدا را حلال بدانیم و حرام خدا را حرام .

کمال و رشد حقیقی انسان در عبودیت است و عبودیت ترک معصیت در اعتقاد و عمل است . برای تقرب هر چه بیشتر به خداوند و رسیدن به مقامات عالی معنوی ترک معصیت در اعتقادات و عملیات و نماز اول وقت کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه اگر چه هزار سال باشد.

و اگر می خواهید به عرفان دست یابید به آنچه می دانید عمل کنید و معلومات را زیر پا نگذارید این تمام عرفان است.

اگر تمام مردم به همین مقدار که می دانند عمل کنند کار درست می شود . فرد ، کامل مرشد در این عصر ولی عصر (عج) است و طریق رسیدن به ارشاد او ادامه توسلات معلومه است.

«آیت الله محمد تقی بهجت فومنی ؛ کتاب عرفان در کلام اولیای ربانی»



نویسنده » میلاد پرسا . ساعت 2:45 صبح روز پنج شنبه 92 خرداد 30


ره میرزا قشم شم سیاست ایشپتکایه

 
هی میرزا قشم شم سیاست حیوان ترسناک و وحشی ای هست

 
صد تا تی جوری جوجه اونه دان چیلیکایه

 
که صد تا جوجه و مرغ تو در برابرش بی ارزش است

 
تو چه دانی چپ چیسه و راست کویدانه رایه

 
تو چه می دانی چپ چه هست و راست کدامین راه

 
بئس ایپچه خب آموخته بی بی اَن تی صلایه

 
صبر کن تا خوب درس و مشقت را یاد بگیری این به صلاحت است

 
تو پالوده پجی قناده دس پنجه سیو ایه

 
تو فالوده پز هستی و دست پخت قناد چیزی دیگری هست

 

 
بئس تا نیگیری دوغه عوض اربه دوشابه

 
صبر کن تا به جای دوغ ترش، ‌شربت شیرین به دست نیاوری

 
بئس تا جه می بلته واکونی تی زرده گابه

 
صبر کن تا گاوت را که به دروازه ی چوبی خانه ی من بسته ای را بتوانی باز کنی

 
بئس یعنی بخوان چه؟ امی خطا؟ نه کیتابه

 
صبر کن یعنی این که بخوان، چه چیزی را؟ حرف و کلام من را؟ نه کتاب بخوان

 
فاندر چی واسی آی با کولا اِی بی کولایه

 
نگاه کن و بفهم برای چه هست که «آ» کلاه دار است و الف(«اِ») بی کلاه است

 
تو پالوده پجی قناده دس پنجه سیوایه

 
تو فالوده پز هستی و دست پخت قناد چیز دیگری هست

 

 
هر از بره نشناخته ایسی ویلان و سیلان

 
هنوز هر را از بر تشخیص نداده،‌ سرگردان در این بازی سیاست می گردی

 
خانه بنایی تی دوعایه گردانی قیلان

 
دعای خود را درون خانه گذاشته ای و بیرون به دنبال آن می گردی

 
تی دستا گیری شاله کونی جیر کشی شیلان

 
شال کمرت را در دست می گیری و بالا و پایین می پری و ادعای پیروزی می کنی

 
تی پوشت تره ان پوشتی نیبه باده هوایه

 
این کارها برایت پشتی نمی شود که به آنها تکیه کنی باد هوا هست

 
تو پالوده پجی قناده دس پنجه سیوایه

 
تو فالوده پز هستی و دست پخت قناد چیزی دیگری هست

 

 
لانتوس تناود شاخ فناکش پای دوخوس گاب

 
بازی در نیار(تاس ننداز) و شاخ و شانه نکش ای گاو سر به زیر و آرام

 
لاغر میشه ره صاب نده خو ساتوره قصاب

 
به خاطر یک گوساله لاغر و مردنی قصاب ساتور بر نمی دارد

 
ترسم اوتورایی یهو تی بنده بدی آب

 
می ترسم یک باره یکه بخوری و هول کنی و بند به آب دهی

 
مردای خایه میدان هلا تی ورزا زیزایه

 
این میدان مرد می خواهد و تو هنوز گاو نرت بچه هست

 
تو پالوده پجی قناده دس پنجه سیوایه

 
تو فالوده پز هستی و دست پخت قناد چیز دیگری هست

 

 
الآن شیمی دورانه امی وازکونی بوگذشت

 
امروز،‌دوران، دوران شماست و دوران پریدن های ما گذشته (1)

 
اَ خلوته میدانه ورانداز کونی بوگذشت

 
برای ما این میدان ِ خلوت و سوت و کور را برانداز کردن گذشته(2)

 
میزقنچی نوا بوئن امی دَوراز کونی بوگذشت

 
ساز و نقاره راه نینداز و شلوغ نکن دوران تماشا گر بودن ما گذشته(3)

 
پنبه مانه تی موشت امه ره شلّه پلایه

 
مشت تو برای ما مثل پنبه هست و برنج شفته شده هست

 
تو پالوده پجی قناده دس پنجه سیوایه

 
تو فالوده پز هستی و دست پخت قناد چیز دیگری هست

 

 
بازار واکونی یا علی امرا گوله مولا

 
گل مولا با یا علی گفتن و دم از علی زدن می خواهی برای خودت برو و بیایی راه بیندازی؟

 
تو یک شی بگیرا چی به مولا گو له مولا

 
آخر گل مولا تویی که یک شاهی می گیری و روضه میخوانی و معرکه می گیری را چه کار به مولا

 
تی دیل به تی کیشکول خوشه اما گوله مولا

 
تو دلت به کشکول و دم و دستگاهت خوش است اما گل مولا

 
درویشه نمد پاره امی پاره کوتایه

 
نمد پاره ی درویش و خادم مولا هم برای من و تو کوتاه هست

 
تو پالوده پجی قناده دست پنجه سیوایه

 
تو فالوده پز هستی و دست پخت قناد چیز دیگری هست

 

 
برگردان فارسی : پدرام مژدهی
پی نوشت:
1- اشاره به کشتی گیله مردی و پریدن کشتی گیران
2- اشاره به کشتی گیله مردی و دور چرخیدن کشتی گیران در میدان مسابقه
3- اشاره به کشتی گیله مردی و تماشاچیان که کشتی گیران را تشویق و حمایت می کنند



نویسنده » میلاد پرسا . ساعت 10:54 عصر روز دوشنبه 92 خرداد 13


<      1   2   3   4   5   >>   >