وقتی می خوای نباشی چه در دنیای مجازی چه در دنیای حقیق ، یعنی اینکه نمی خوای باشی دیگه
منتها متلک ها و حرف و حدیث ها نمیذارن که آدم خفه بشه و هیچی نگه؛ مسخره ترین حرفی که چند روز پیش بهم گفتن این بود که:(( نکنه داری کتاب می نویسی که دیگه وبلاگ رو آپ نمی کنی)) و از اون بدتر اینکه میان و نظر میذارن که تو که نمی خوای بنویسی بهتر نیست که وبلاگتو حذف کنی و الخ...
آخه تا کی به خودمون اجازه میدیم که تو کار همدیگه دخالت کنیم. بابا شاید یکی میخواد بمیره به کسی چه مربوط!
بعدشم حالم خیلی بدتر از اونیه که وبلاگ بتونه مسکنش باشه، اگه روز هم بیام بدتر از این اخلاقی که الان دارم خواهم داشت مطمئنا...
شاکیم از همه کس و همه چیز مخصوصا از خودم.
نویسنده » میلاد پرسا . ساعت 7:1 عصر روز جمعه 88 فروردین 28