نمی دونم دقیقا چیکار باید کنم
مثل خر تو گل موندم.می دونم باید کاری بکنم ام اون کار چی میتونه باشه که نتیجه معکوس نده ، نمی دونم .
هر چی فکر میکنم نمی فهمم اشتباه من کجاست؟!
از صبح خیلی بی حالم .
روز اول بیکاری بعد از یکسال کار خیلی دیوانه کننده است.
ساعت 7.30 طبق معمول هر روز بیدار شدم ولی چون امروز دیگه نباید برم ژس نیاز نیست عجله کنم سریع برم دوش بگیرم تا 8.30 سر کار باشم.ژس دوباره برگشتم رو دنده چپ! اس ام اسی که از دیشب نمی رفت رو دوباره فرستادم ! آه قبلش یه تماس و یه اس ام اس دارم ولی حدس میزدم ؛ منتظر اونی که بودم نیست...
ساعت 9.45 بیدارحالا میتونم دوش بگیرم ، 10.30 لباس پوشیده و آماده بیرون رفتنم ، اما کجا برم؟!! معلوم نیست فقط بیون میام.
از آسانسورمیام پائین یه سیگار روشن میکنم ، چند دقیقه تا سیگار تموم بشه وقت دارم هنوز، در همین حال به موبایلم نگاه میکنم اما انتظار بی خودیه...
10.40 از در ساختمون بیرون اومدم ، خیابون اول و دوم رو رد کردم ...رسیدم جلو کافی نت، یه سر میرم کافی نت...
10.45 دیگه کجا ؟! هیچ کجا؟! برگشت به خونه ...
تا 13.00 تو عالمه بی حالی، نه خواب نه بیدار ،انگار صورتم هم خیسه!
13.00 نماز و ناهار و خواب تا ساعت 15.30 و...
16.00 فوتبال سپاهان ولی معلومه دیگه حس هیچ چیز رو ندارم ....
حال و هوای همه چیز برام ابریه...
لعنت خدا بر شیطان
سکوت ت ت ت ت ت