• وبلاگ : روزگار تنـــــهايي
  • يادداشت : اولين برف امسال ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام؛

    كلاهي بافته نشد اما پستي كه جور شد!

    اگرمهندس هماني است كه من مي شناسم احتمالآ در خواب ناز بوده!

    پاينده باشي.

    دوباره سلام

    ميگم چرا نوشت پيام خصوصي؟

    من كجاو خصوصي كجا..........

    اينو درستش كن

    من نميخوام

    بهار

    سلام پسرعمو ميلادگل

    احوال شما؟

    خوبيد انشاءالله ...

    فكركنم 15 دقيقه اي طول كشيد تاپستتو خوندم ولي خوب اينم واسه خودش خاطره اي ميشه ديگه

    پس بلاخره اونجاهم برف اومد بااون همه گرمائي كه توتابستون تحمل كرديد بايد كلي ذوق كرده باشيد كه برف اومده

    پست زدم بعدازاين همه وقت خوشحال ميشم دخترعوت رو فراموش نكرده باشي

    راستي عيدي ما يادت نره داره غديرميادها...

    تبريك ميگم عيدرو پيش پيش ولي دوباره ميام وبازم تبريك ميگم...

    بهار

    + نرگسي 

    سلام پسر عمو

    ممنونم از احوالپرسياتون

    از برف و سرما نگين كه سرماي اينجا استخون مي تركونه . فاطمه راست مي گه ، اينجا مدارس اكثراً تعطيلن ... اما يك سانت برف چيه ؟! همه جا يخ بندونه . روز روشن آدم بيرون باشه ، فوري آلاسكا مي شه

    ولي هر چي هست نعمته ديگه ...

    سلام از برف گفتي اما نفست و نوشتت گرمه

    در مورد كارتن هم كه گفته بودي بله متاسفانه بعضي از كارتن هاي جديد هويت ندارند و ماندگار هم نمي تونن باشن مثل باد ميان و ميرن اوني ماندگاره كه حرفي واسه گفتن داشته باشه

    درود فراوان برميلاد گرامي

    آقا دروغ چرا ما كه تا به حال هيچ برفي نديديم نه ريزش و نه درشتش !

    حالا سربازي كي تموم ميشه ؟

    هميشه شاد باشي

    + من 

    سلام

    وبلاگ جالب و زيبايي دارين

    هميشه موفق باشيد

    پاسخ

    سلام تو؟!!....

    مي بينم که مي ري و در وبلاگ سان چغلي مي کني!

    خب من از بازي خوشم نمي آد چي کار کنم؟!

    سلام آقا ميلاد

    خوبي؟

    به به اونجام برف اومده؟

    خوبه..خدا رو شكر

    انگار رفته بودي سينما كه پفيلا و تخمه خريدي؟

    شب چله گرفته بودي

    ولي امسال زود شروع شد برف

    اينجا كه 2 روز بود يه سرماي وحشتناك بود..اصلا كافي بود چند ساعت بيرون ميموندي..آدم ميتركيد

    دوستم توي يه مسير 15 دقيقه اي از كلاس تا خونه مويرگاش تركيده بود!!

    خون دماغ شده بود

    واقعا عجيب بود سرماش

    مدرسه ها هم كه تند تند با يه برف نيم سانتي تعطيل ميشن..ما كه ابتدايي بوديم بايد يه يه متر برف ميومد تا تعطيل ميشديم

    شانس نداشتيم

    عيدتون مبارك

    يا علي

    سلام

    اينم برف بود اخه؟مارو كشت اخر 1 سانت ننشست

    از قربان تا غدير به اندازه ي ثانيه هاش واستون ارزوي سلامتي و خوشبختي ميكنيم

    عيد مبارك و ابي باشيد

    سلام

    تنها كسي كه توي خونه ما يه عالمه برف خورد من بودم چون فقط من بودم كه سرما خورده بودم!!! :))

    تا بعد ......

    پاسخ

    جان ؟!!!نمنه!!!!!!!!!!!!!
    + نازي 

    سلام

    نوشته ات خيلي قشنگ بود.

    موفق باشي

    سلام ميلاد جان!!

    ماشالله پستت و تركوندي!!!

    اين قدر موضوعاتت زياد هست كه نمي دونم جواب كدوم يكي و بدم!

    1- اخه مگه سرباز تا 7 غروب مي خوابه؟؟ حق داري!! پول مفت شيخ احمد و مي خوري بعدا مي خوابي تا شب!!

    2- من در برف مغازه بودم ولي خيلي بيشعوري دايي جان كه به من سر نزدي

    3- به مهندس سر زدي اما دير و هرچند دير سر زدي!!

    4- اون نقل قول هم بر عكس حفظ كرده بودي!! (( من در اين ديگ بخاري نمي بينم))

    5- الان هم كه افتاب اومده و برف خبري نيست!

    ديدار بعدي ما در مغازه

    شاد باشي و ايام به كام

    عزت عالي مستدام

    پاسخ

    بازم ظاهرا ضرب المثل رو خرابش کردم....آخه با دهخدا يه نسبت دوري دارم....در ضمن مي خوام بدونم آخه تو برف و بوران کي ساعت 9 شب به لوازم التحرير نياز پيدا ميکنه که تو مغازه ات بازه....نه خداييش .....
    + ابوالفضل 

    سلام

    خوبي سيد جان

    قشنگ بود و جالب

    ايشالله روزي برسه كه همه تو وضعيتي باشن كه وقتي برف مياد هيچ فقيري نباشه كه بخوايم منو و تو و ديگران زود دعامونو بخاطرشون پس بگيريم

    راستي شهادت امام باقر (ع) روهم بهت تسليت ميگم

    + اكبر 

    سلام ميلاد جان

    امشب دو بار دي سي کردم يکي به خاطر تو و يکي عابد

    مطالب طولاني و قشنگ

    اين سبک نگارشت فکر ميکنم تاثير از خوندن کتابهاي آل احمد داره

    هر چند زياد نتونستم کتاباش رو بخونم ولي حدسم بهم اينو ميگه

    اينجور خاطره نويسي رو خيلي دوست دارم ولي واسه خودم

    حتي موقعي که ميخوام تو دفتر يا جايي بنويسم يه جوري انگار مخاطب نوشته هم مثل متکلمش خودم هستم

    جالب بود تعبيرهاي زيبايي که گفتي

    حتي ذکر ريزترين و کوچکترين چيزها که جذابيت نوشته رو زياد ميکنه

    ولي در مورد آرزوي جالبت که در دوران کودکي داشتي

    من هم وقتي يکي از عزيزانم اومدو اين خبر رو که داره برف ميباره رو بهم داد

    به اولين چيزي که فکر کردم برف اون سال بود

    روزي که از يخسازي تا گلباغ نماز رو تو اين برف پياده رفتم و از سرما به خودم ميلرزيدم

    همون روزي که اگه داييم رو تو اون شرايط نميديدم نميدونم چه بلايي سرم ميومد

    همون روز که وقتي غروبش راه افتادم که بيام خونه

    مردم رو که ديدم ياد رمان کوري افتادم

    و در حالي که اکثر جاها نه برق بود نه آب و نه گاز مصاحبه خنده دار استاندار وقت مبني بر عادي بودن اوضاع

    اميدوارم که دوباره اون اوضاع پيش نياد

    که اين مساله هم چماقي ميشه بر سر دولت

    راستي خوشحالم که داري ميخوني واسه کنکور ولي دلتو صابون