سلام
سايه اي از سر ديوار گذشت
غمي افزود مرا بر غمها
فکر تاريکي و اين ويراني ، بيخبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهاني
نيست رنگي که بگويد با من
اندکي صبر سحر نزديک است
هر دو اين بانگ بر آرم از دل :
واي اين شب چقدر تاريک است....
خدايا به عظمت و بزرگيه خودت قسمت مي دهم کمکمان کن تا همه در راه صراط مستقيم د رراه تو قدم بر داريم خدايا به کرم و مهرباني خودت قسمت مي دهيمبر سر تقصيرات و اشتباهات ما خط بطلان خط بخشش رسم نماخدايا کمکمان کن توشه اي همراه خود سازيم که در خور ما باشد در خور بنده اي که تو را دوست دارد ......خدايا کمکمان ککنآميننوشته زيبايي بود از دل بر خواسته بود و به دل هم نشستمثل اينکه من خيلي پر حرفي کردم اميدوارم شما هم از من ناراحت نشين[نيشخند]در پناه حق